ابجد

The entry is a dictionary list for the word ابجد
ابجد Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ اَ جَ ] (اِ) نام اولین صورت از صور
هشت گانهٔ حروف جُمَّل. || نام مجموع
صور هشت گانهٔ مزبور. و این ترتیب حروف
الفبای مردم فنیقیه بوده، بدین نهج: ابجد.
هوز. حطی. کلمن. سعفص. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اَ جَ) [ ع . ] (اِ.) ترتیب و ترکیب قدیم حروف الفبای عربی که عبارتست از: ا، ب ،
ج ، د، ه ، و، ز، ح ، ط ، ی ، ک ، ل ، م ، ن ، س ، ع ، ف ، ص ، ق ، ر، ش ، ت ، ث ،
خ ، ذ، ض ، ظ ، غ . از این حروف هشت کلمه ساخته اند بدین ترتیب : ابجد، هوز، حطی ،
کلمن ، سعفص ، قرشت ، ثخذ، ضظغ . برای هر یک از این حروف عددی معین کرده اند به نام
حساب ابجد یا حساب جُمَُل بدین ترتیب : همزه 1 - ب 2 - ج 3 - د 4 - ه 5 - و 6 - ز 7
- ح 8 - ط 9 - ی 10 - ک 20 - ل 30 - م 40 - ن 50 - س 60 - ع 70 - ف 80 - ص 90 - ق
100 - ر 200 - ش 300 - ت 400 - ث 500 - خ 600 - ذ 700 - ض 800 - ظ 900 - غ 1000.
حساب ابجد در ادبیات فارسی برای ساختن ماده تاریخ به کار می رود و قاعده اش آن است
که : با این حروف مصرع یا جملة کوتاهی می سازند که اگر اعداد مربوط به حروف با هم
جمع شوند تاریخی که منظور گوینده بوده به دست می آید مثل کلمة «عدل مظفر» که بر سر
در مجلس شورا نوشته شده و منظور تاریخ صدور فرمان مشرطیت توسط مظفرالدین شاه است .

Arama Ekranı

Site içersinde arama yap.