قوسی

The entry is a dictionary list for the word قوسی
قوسی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قَ ] (ص نسبی) منسوب به قوس.
- روزهای قوسی؛ کوتاه ترین ایام در سال.
(ناظم الاطباء).
- سرمای قوسی؛ نوعی از سرما که در
فصل قوس باشد. رجوع به ترجمهٔ محاسن
اصفهان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ سی ی ] (ع ص) زمان دشوار.
(منتهی الارب) (آنندراج). زمان صعب.
(اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قَ سا ] (اِخ) موضعی است به بلاد
سرات. (منتهی الارب). شهری است در
سرات. در این شهر عروه برادر ابوخراش
هذلی بقتل رسید، و فرزند وی که نجات یافته
بود در این باره اشعاری دارد. رجوع به معجم
البلدان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قَ ] (اِخ) از شاعران است. از
احوالش چیزی معلوم نشد. این مطلع از او
دیده شد:
جائی که توی نیست کسی را گذر آنجا
از من که تواند که رساند خبر آنجا.
(آتشکدهٔ آذر چ شهیدی ص ۹۶).
ملا قوسی از شهر هرات ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قَ ] (اِخ) در مجالس النفایس ص
۲۴۸ آمده: مولانا قوسی اسفراینی است و
جوانی خوش طبع و قابل است ولیکن بسی
لوند و خودپسند و بسیار تیز و تند و در کار
خیر کند و پرتلون و گوناگون و ...
Farsça - Azeri sözlük Metni çevir

yaysıman(izah: yay kimi. bükük.)

Arama Ekranı

Site içersinde arama yap.