مجود
The entry is a dictionary list for the word مجود
مجود Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük  Metni çevir 
[ مَ ] (ع ص) رجل مجود؛ مرد تشنه.
(منتهی الارب). تشنه و گویند مشرف بر مرگ.
(از اقرب الموارد). - خوشیده از تشنگی.
- جایی که جابجا باران به آن رسیده باشد.
(ناظم ...
 
                              (منتهی الارب). تشنه و گویند مشرف بر مرگ.
(از اقرب الموارد). - خوشیده از تشنگی.
- جایی که جابجا باران به آن رسیده باشد.
(ناظم ...
Farsça - Farsça sözlük  Metni çevir 
[ مُ ] (ع مص) به سیری و فراخی 
رسیدن شتر. (آنندراج). در چراگاه بسیار
افتادن شتران و به سیری و فراخی رسیدن.
مَجد. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و
رجوع به مجد شود.
 
                              رسیدن شتر. (آنندراج). در چراگاه بسیار
افتادن شتران و به سیری و فراخی رسیدن.
مَجد. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و
رجوع به مجد شود.
Farsça - Farsça sözlük  Metni çevir 
[ مُ جَ وْ وِ ] (ع ص) خوشنویس. (ناظم 
الاطباء). خوشنویس. خطاط. خوش خط.
(یادداشت به خط مرحوم دهخدا):
 
                              الاطباء). خوشنویس. خطاط. خوش خط.
(یادداشت به خط مرحوم دهخدا):
Farsça - Farsça sözlük  Metni çevir 
[ مُ جَ وْ وَ ] (ع ص) نیک ساخته شده.
(ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب
الموارد). و رجوع به تجوید شود. - نیک
کرده شده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
  
 
                              (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب
الموارد). و رجوع به تجوید شود. - نیک
کرده شده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).