sasan - ساسان

The entry is a dictionary list for the word sasan - ساسان
ساسان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(ص، اِ) گدا و گدائی کننده.
(برهان). گدا. (دهار) (جهانگیری و شرفنامهٔ
منیری از اجمال حسینی). گدا و فقیر. (غیاث
از کشف اللغات). گدا و فقیر و درویش. (ناظم
الاطباء) (استینگاس). رأس الشحاذین و کبیر
هم. (قطر المحیط). رئیس گدایان. نرگدا.
سردار ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) جد خاندان شاهنشاهی
ساسانیان، و پدر بابک و بابک پدر اردشیر
نخستین پادشاه آن سلسله است. و
لغت نویسان و مورخان اسلامی او را ساسان
الاصغر نامیده اند در مقابل ساسان الاکبر که
بنابروایات افسانه ای جد همین ساسان
(ساسان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(ص نسبی) ساسانی.
ساسانیان :
تن آسان بسوی خراسان کشید
سپه را بر آئین ساسان کشید.
(شاهنامه چ بروخیم ج ۸ ص ۲۳۲۷).
چو آزرمها بر زمین برزنیم
همه بیخ ساسان ز بن برکنیم.
(ایضاً ص ۲۶۶۵).
ز دفتر همه نامشان بسترم
سرتخت ساسان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) (...پنجم) بعد از خسروپرویز
در مرو بوده، و نامهای پادشاهان ایران را که
پارسیان آنان را به وخشوری پذیرفته اند و آن
پانزده صحیفه است و بزبان آسمانی نسبت
داده اند، او بفارسی ترجمه کرده و نام آن
دساتیر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) محلتی به مرو، در خارج آن
شهر از دروازهٔ فیروزیه. و بعضی از روات
بدان منسوبند. (معجم البلدان یاقوت). نام این
موضع در انساب سمعانی ساسیان ضبط شده
است. رجوع به ساسیان شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) (رودخانهٔ...) در کازرون،
آبش شیرین و گوارا، از چشمهٔ ریجان
برخاسته از تنگ چکان گذشته در قریهٔ
حسین آباد کازرون به آب چشمهٔ سراب شیر
و چشمهٔ سیاه رود آمیخته، وارد رودخانهٔ
شاپور شود. پس در قریهٔ پوشکان کازرون به
آب چشمهٔ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) حمداللََّه مستوفی آن را نام
قدیم فسا شمارد و گوید: [ فسارا ] فسابن
طهمورث دیوبند ساخته بود خراب شد،
گشتاسف بن لهراسب کیانی تجدید عمارتش
کرد. و نبیره اش بهرام بن اسفندیار به اتمام
رسانید، ساسان نام کرد. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) ده کوچکی است از دهستان
نودان بخش کوهمره نودان شهرستان
کازرون، واقع در ۱۲هزارگزی شمال نودان و
جنوب کوه چنارشاهیجان و ۳۳ تن سکنه
دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۷).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) ابن بهمن بن اسفندیار ملقب به
ساسان الاکبر مطابق روایات افسانه ای که در
شاهنامه و نیز در کلیهٔ کتابهای تاریخ و لغت
آمده، جدّ سلسلهٔ ساسانی است. در برهان
قاطع آمده: نام پسر بهمن بن اسفندیار است که ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) ابن دارا (ساسان دوم) بروایت
فردوسی در شاهنامه فرزند دارا آخرین
پادشاه کیانی است که بعد از پدر به هند
گریخت. فردوسی گوید:
چو دارا به رزم اندرون کشته شد
همه دوده را روز برگشته شد
پسر بد مر او را یکی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) ابن روزبه. از امیران ایران
پیش از اسلام است و در مجمل التواریخ و
القصص بنقل از تاریخ حمزهٔ اصفهانی نام وی
در شمار مرزبانانی از پارسیان آمده که بر
دیار عرب فرمان راندند. و گوید: «ساسان بن
روزبه پادشاه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) ابن ساسان (ساسان سوم) به
روایت فردوسی در شاهنامه، فرزند ساسان بن
بهمن بن اسفندیار است. فردوسی گوید: چون
بهمن همای را ولیعهد خود ساخت ساسان
دلتنگ شد و به نیشاپور رفت و زنی از بزرگان
بخواست و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) ابن فشافشاه بن جوهر شهریار
فارس بن ساسان بن بهمن. مؤلف فارسنامه
(ابن بلخی) نام وی را در سلسلهٔ نسب بیست
و پنجمین پادشاه ساسانی که بعد از شهربراز
(بسال ۶۲۹ م.) بر تخت نشست آورده و نسب
او چنین ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ ع . ] (ص فا.) گدایی کننده ، گدا.
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir

سَاسَانُ

и. собств. м. Сасан; ساسان بنو а) ист. сасаниды; б) перен. цыгане

Arama Ekranı

Site içersinde arama yap.