zebedi - زبدی

The entry is a dictionary list for the word zebedi - زبدی
زبدی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ زُ ] (ص نسبی) منسوب به زبد یعنی
مسکه ای و سرشیری. (ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ زُ دی ی ] (ع ص نسبی) برنگ کرم،
خامه ای رنگ. (از دزی ج ۱ ص ۵۷۸).
|| در یک مورد معین ظاهراً بمعنی پیمانهٔ
سنجش (کیل) حبوب آمده. || ظرف چینی
کرم رنگ. شیری ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ زَ بَ ] (اِخ) خداداد و او شوهر
سالومه و پدر دو تن از حواریان بود و مثل
سایر مزدوران نبوده که یومیهٔ هر روزه را در
همان روز تحصیل نمایند بلکه مزدوران در
تحت ید خود میداشت و چون خداوند ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ زَ ] (اِخ) فرزند زارح از سبط یهودا
(کتاب یشوع ۷:۱). در موضع دیگر از کتاب
مذکور در ضمن سخن دربارهٔ بنی اسرائیل
چنین آمده: قبیلهٔ یهود را احضار نموده
(یشوع) موافق مردانش، و زبدی گرفتار شد
و خانواده اش ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ زَ ] (اِخ) ابراهیم بن عبداللََّه بن علاءبن
زبد زبدی. (تاج العروس).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ زُ ] (اِخ) انجب بن ابی منصور. از
ابوالحسین بن یوسف روایت دارد. (تاج
العروس).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ زُ ] (اِخ) علی بن سلیمان بن زبدی
بغدادی. از عبدالصمدبن ابی الجیش حدیث
شنید و در ۶۶۶ هـ . ق. وفات یافت. (تاج
العروس).
zebedi - زبدی other entries

Arama Ekranı

Site içersinde arama yap.