kuraşi - قرشی

The entry is a dictionary list for the word kuraşi - قرشی
قرشی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قُ رَ شی ی ] (ص نسبی) منسوب به
قبیلهٔ قریش :
تا اصل مردم علوی باشد از علی
تا تخم احمد قرشی باشد از قصی.
منوچهری.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قَ ] (اِخ) نخشب. شهری به
ترکستان. (برهان قاطع: ماه نخشب). نام شهر
نسف (نخشب) است. (حاشیهٔ برهان چ معین).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ ] (اِخ) شاعری است. در مجالس
النفایس آورد که: در سمرقند میبود، و در
بازار دکان صحافی داشته و جمیع ظرفاء در
دکان او جمع میگشته اند، او از این جمعیت
پریشان میگشته زیرا که مانع مشتری
میشده اند، و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قُ رَ شی ی ] (اِخ) حسان بن
محمدبن احمدبن هارون قرشی، مکنی به
ابوالولید. از فقیهان است. وی امام عصر خود
و فقیه خراسان بود. و نزد ابوالعباس احمدبن
شروع فقه را فراگرفته و به خراسان مراجعت
کرده ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قُ رَ شی ی ] (اِخ) حیدربن محمد،
مکنی به ابوالصهباء. از محدثان و از مردم
نیشابور است. وی از ابوبکر محمدبن
اسحاق بن خزیمة روایت کند. او در ذی الحجهٔ
سال ۳۷۳ هـ .ق. در حالی که یکصدوسه سال ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قُ رَ شی ی ] (اِخ) سعیدبن عباس بن
محمدبن علی بن محمدبن سعیدبن عبداللََّه بن
امیةبن خالدبن ضراربن محرزبن حارثةبن
ربیعةبن عبدالعزی بن عبدشمس بن
عبدمناف بن قصی بن کلاب قرشی شریف،
مکنی به ابوعثمان. از مردم هرات ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قُ رَ شی ی ] (اِخ) عبداللََّه بن محمدبن
عبید، مکنی به ابوبکر و معروف به ابن
ابی الدنیا. از محدثان و مردی راستگو و ثقه
بود، و کودکان خلفا را درس میداد، وی از پدر
خود و سعیدبن ...

Arama Ekranı

Site içersinde arama yap.