Rıza - رضا

The entry is a dictionary list for the word Rıza - رضا
رضا Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük

haz
Arapça - Türkçe sözlük

رِضًا

haz

Anlamı: hoşa giden duygulanma, hoşlanma
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir

معجم اللغة العربية المعاصرة

رِضًا [مفرد]:

1- مصدر رضِيَ/ رضِيَ بـ/ رضِيَ على/ رضِيَ عن| سريعُ الرِّضا سريع الغضب: ذو طبع حسَّاس- نظَر بعين الرِّضا: قَبِل الشيءَ عن طيب نَفْس.

2- إذْن "يُشهِدُ على رِضاها: إذنها، جعلوا الإذن رِضًا لدلالته عليه".

3- (سف) أحد المقامات أو الأحوال عند الصوفيَّة، وهو نهاية التوكُّل وقبول كلّ شيء.

4- (نف) حالة من التَّوافق بين الكائن والبيئة.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ رِ ] (ع مص، اِمص) رَضا. رِضی ََ.
[ رضا ] خشنود شدن. (از آنندراج) (غیاث
اللغات). خشنودی. (از ناظم الاطباء)
(آنندراج). عبامرضاة. (منتهی الارب).
رضوان. (دهار) (از اقرب الموارد) (منتهی
الارب). رِضاً. (اقرب الموارد). رِضیً.
رُضوان. رُضیً. (منتهی الارب). و رجوع به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ رِ ] (اِخ) ابوالحسین بن زکی بن حسن...
بن علی بن ابیطالب که به هفت واسطه نسبش
به حضرت امام حسن می رسد و از طرف مادر
نوهٔ صاحب بن عباد وزیر نامی بود و سادات
همدان نسبشان به این ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ رِ ] (اِخ) یا رضا اصفهانی. از گویندگان
اصفهان که در اوایل پیشهٔ جولاهی داشت.
رجوع به فرهنگ سخنوران و تذکرة
المعاصرین ص ۱۲۰ و ۱۲۱ و شمع انجمن
ص ۱۷۰ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ رِ ] (اِخ) یا رضا اصفهانی، مولانا آقا
رضا خلف مولانا محمد گیلانی مشهور به
سراب (متوفی در حدود ۱۱۳۵ هـ . ق.). از
گویندگان قرن ۱۲ هجری بود. رجوع به تذکرة
المعاصرین ص ۱۰۹ و نجوم السماء ص ۲۰۴ و
فرهنگ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ رِ ] (اِخ) یا رضا اصفهانی،
سیدشرف الدین. از گویندگان نامی ایران و از
سادات اصفهان بود و نیاکان وی از وزراء و
امرا بودند. در عصر شاهرخ حاکم سبزوار بود
ولی به اتهامی زندانی و بعد به وساطت وزیر
خواجه غیاث الدین ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ رِ ] (اِخ) یا رضای اصفهانی، شیخ
نجیب الدین رضا. رجوع به زرگر اصفهانی
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ رِ ] (اِخ) یا رضای اصفهانی، میرزا رضا
صفاهانی. طبعش معروف رضای شاهدان
تازه مضامین و نادره معانی:
ز بس پر شد به یاد لعل جان بخشی دل تنگم
صدای آب حیوان می کند گر بشکند رنگم.
تار و پود بسترش ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ رِ ] (اِخ) یا رضای اصفهانی، میرزا
سیدرضا. از سادات حسینی اصفهان و در
کمال زهد و تقوی بسیار خوش صحبت بود.
در عهد شاه سلطان حسین به منصب نقابت
منصوب و هم در آن زمان به اجدادش
محشور شد و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ رِ ] (اِخ) یا رضای بروجردی، حکیم
محمدرضا عرب. از گویندگان قرن دوازدهم
هجری بود. رجوع به فرهنگ سخنوران و
تذکرة المعاصرین ص ۸۷ و ۸۸ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ رِ ] (اِخ) یا رضای بروجردی، میرزا
محمدرضا، از اولاد جهانشاه ترکمان. از
گویندگان قرن دوازدهم هجری بود. رجوع به
فرهنگ سخنوران و تذکرةالمعاصرین
ص ۱۲۴ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ رِ ] (اِخ) یا رضای بروجردی، میر
محمدرضا خلف میر عبدالحی و قاضی
بروجردی. از گویندگان قرن یازدهم هجری
بود. رجوع به تذکرة المعاصرین
صص ۱۱۶-۱۱۸ و فرهنگ سخنوران شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ رِ ] (اِخ) یا رضای بلگرامی،
محمدرضا. از دوستان محمدصادق خان اختر
و از گویندگان قرن سیزدهم هجری بود.
رجوع به فرهنگ سخنوران و روز روشن
ص ۲۴۷ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ رِ ] (اِخ) یا رضای بهبهانی، میرزا
محمدرضا خلف الصدق میرزا قوامای
بهبهانی. گاهی شعر می گفت. از اوست:
جفا برون مبر از حد و جور کمتر کن
که آه خسته دلان بی گمان اثر دارد.
(از فارسنامهٔ ناصری ج ۲ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ رِ ] (اِخ) یا رضای تبریزی، میرزا رضا
خلف میرزا رضی، متخلص به بندهٔ تبریزی.
در سنه ۱۲۴۳ هـ . ق. درگذشت. (از دانشمندان
آذربایجان ص ۱۵۹). و رجوع به فرهنگ
سخنوران شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ رِ ] (اِخ) یا رضای تتوی، رضابن
عبدالواسع بن داروغه کهر، ساکن تته. متوفای
۱۰۳۸ هـ . ق. از گویندگان قرن یازدهم هـ . ق.
بود. رجوع به مقالات الشعراء ص ۲۵۱ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ رِ ] (اِخ) یا رضای جوینی، خواجه
محمدرضا خلف خواجه ملک وزیر. از
گویندگان قرن یازدهم هجری بود. رجوع به
روز روشن صص ۲۴۵-۲۴۶ و فرهنگ
سخنوران شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ رِ ] (اِخ) یا رضا خوانساری. از
گویندگان متأخر ایران بود. بیت زیر او راست:
چون گلرخان به جانب عشاق رو کنند
صد چاک دل به ناز نگاهی رفو کنند.
(از قاموس الاعلام ترکی).
و رجوع به صبح گلشن ص ۱۷۴ و ۱۷۵ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ رِ ] (اِخ) یا رضای دهلوی،
محمدمحسن، رضا، پسر شیخ محمد شجاع
دهلوی، در فرخ آباد هند سکونت گزیده بود.
در ادبیات پارسی و تازی دست داشت و شعر
می گفت. بیت زیر از اوست:
بندهٔ حسن جمالت بشری نیست که نیست ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ رِ ] (اِخ) یا رضای سمنانی. از سادات
هرات و قاضی سمنان و از گویندگان
فارسی زبان بوده. و رجوع به فرهنگ
سخنوران و روز روشن ص ۲۴۶ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ رِ ] (اِخ) شیخ محمدرضا. از گویندگان
فارسی زبان هند بود و به سال ۱۱۴۳ هـ . ق.
درگذشت. رباعی زیر از اوست:
کار ما آخر شد و آخر ز ما کاری نشد
مشت خاک ما غبار کوچهٔ یاری نشد
سالها خون ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ رِ ] (اِخ) یا رضای شیرازی، حکیم شاه
رضا. معاصر اکبرشاه بود و سفری به هند کرد
و در آنجا می زیست و همانجا درگذشت.
زیاده بر این از حالش معلوم نیست. از اوست:
سلطان به جهان پرده سرایی زد و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ رِ ] (اِخ) یا رضای شیرازی، میرزا
محمدرضا. از نویسندگان ایلخان فارس و از
گویندگان بود. رجوع به مرآة الفصاحة (حرف
«ر») و فرهنگ سخنوران شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ رِ ] (اِخ) یا رضای طهرانی، آقا
محمدرضا، خواهرزادهٔ امیدی. از گویندگان
قرن دهم هجری بود. رجوع به عرفات
العاشقین نسخهٔ خطی کتابخانهٔ ملک و
فرهنگ سخنوران شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ رِ ] (اِخ) لقب امام هشتم حضرت
علی بن موسی بن محمدبن علی بن حسین بن
علی بن ابی طالب علیه و علی آبائه آلاف
التحیة و الثناء. (ناظم الاطباء). لقب علی بن
موسی بن جعفر صادق بن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ رِ ] (اِخ) یا رضا قاجار،
محمدرضامیرزا فرزند فتحعلی شاه قاجار. از
گویندگان قرن سیزدهم هجری بود. رجوع به
بستان السیاحة ص ۴۱۳ و ۴۱۴ و فرهنگ
سخنوران شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ رِ ] (اِخ) یا رضای قزوینی، میرزا رضا.
از گویندگان و ندیمان شاه عباس بود. رباعی
زیر او راست:
آنم که ضعیف و خسته تن می آیم
جان بسته به تار پیرهن می آیم
مانند غباری که بپیچد بر باد
پیچیده ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ رِ ] (اِخ) یا رضای قمشه ای، آقا
محمدرضا (متوفای ۱۳۰۶ هـ . ق.). از
گویندگان متأخر بود. رجوع به فرهنگ
سخنوران و طرائق الحقائق ج ۳ ص ۲۳۷ شود.

Arama Ekranı

Site içersinde arama yap.