nekıb - نقیب

The entry is a dictionary list for the word nekıb - نقیب
نقیب Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ نَ ] (ع ص، اِ) مهتر قوم. (منتهی
الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). سالار.
(دهار) (مهذب الاسماء). سالار، یعنی مهتر
چند کس. (ترجمان علامهٔ جرجانی
ص ۱۰۱). پیشوا و رئیس و کسی که معرفت
به احوال مردم داشته باشد. (ناظم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ نَ ] (اِخ) احمد (حاجی میرزا...)بن
حاجی درویش حسن قصه خوان شیرازی،
ملقب به نقیب الممالک و متخلص به نقیب. از
شاعران متأخر فارسی است. به سال ۱۳۰۲
هـ . ق. درگذشت. (از فارسنامهٔ ناصری ج ۲
ص ۴۵) (از طرایق الحقایق ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ نَ ] (اِخ) محمدبن محمدبن زید آوی
غروی. از علما و زهاد قرن هفتم است. رجوع
به آوی و نیز رجوع به ریحانة الادب ج ۱
ص ۳۱ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ نَ ] (اِخ) محمد سبزواری (میرزا...)،
متخلص و مشهور به نقیب. از شاعران قرن
یازدهم و از سادات سبزوار و از معاصران
نصرآبادی است. او راست:
یاد عیش از تیره بختی نگذرد در خاطرم
عکس پیدا نیست در شبهای تار ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ نَ ] (اِخ) میرزا سلیم اصفهانی،
متخلص به نقیب. از شاعران متأخر است. او
راست:
اجر محنت های عاشق هم نصیب مدعی است
مزد را خسرو گرفت و کار را فرهاد کرد.
رجوع به صبح گلشن ص ۵۳۶ و قاموس
الاعلام ج ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ نَ ] (اِخ) نقیب خان قزوینی. از
شاعران قرن دهم است و در زمان سلطنت
اکبرشاه به هندوستان رفته است. او راست:
دارم صنمی چهره برافروخته ای
راه و روش عاشقی آموخته ای
او عاشق دیگری و من عاشق او
من ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(نَ) [ ع . ] (ص .)پیشوا، رییس ، مهتر قوم .

Arama Ekranı

Site içersinde arama yap.