haşimi - هاشمی

The entry is a dictionary list for the word haşimi - هاشمی
هاشمی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ شِ ] (اِخ) ده کوچکی است از
دهستان اسفندقهٔ بخش ساردوئیهٔ شهرستان
جیرفت، واقع در ۱۰۵ هزارگزی جنوب
ساردوئیه و ۵ هزارگزی شمال راه فرعی بافت
به جیرفت. سکنهٔ آن ۱۲ نفرند. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۸).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ شِ ] (اِخ) نام یکی از طوایف
ده گانهٔ سکنهٔ آمل. (ترجمهٔ مازندران و
استرآباد رابینو ص ۶۱).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ شِ ] (ص نسبی) منسوب به
هاشم که جد عبداللََّه و پدر عبدالمطلب و پسر
عبدمناف بود. (الانساب سمعانی) (آنندراج).
کسی که از نژاد هاشم جد پیغمبر اسلام باشد.
(ناظم الاطباء):
می لعل پیش آورم هاشمی ز خُمّی که هرگز ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ شِ ] (اِخ) مکنی به ابومحمد.
رجوع به عبدالصمدبن علی... هاشمی شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ شِ ] (اِخ) مکنی به ابومحمد.
رجوع به ابومحمد هاشمی شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ شِ ] (اِخ) علی احمدخان. کتابی
به نام مخزن الغرائب در تاریخ شعراء تألیف
کرد. این کتاب یکی از مآخذ و منابع هرمان
آته خاورشناس آلمانی در تألیف مقالهٔ مفصل
خود به عنوان «ادبیات جدید فارسی» که در
مجلهٔ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ شِ ] (اِخ) از سادات قم و محرر
محکمهٔ شرع بود. آذر بیگدلی در ردیف
شعرای قم نام وی را آورده است و می نویسد:
«از سادات آن دیار و به شیوهٔ زهد و تقوی
معروف و در محکمهٔ شرع ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ شِ ] (اِخ) ابوالقاسم. از روات
است. ابوالقاسم اسماعیل بن محمدبن الفضل
الاصفهانی که از مشاهیر ائمهٔ سنت است. از
قول وی روایت دارد. رجوع به شدالازار
ص ۴۵ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ شِ ] (اِخ) (خواجه...) یا (خواجه
هاشم). از سادات بخارا و شیخ الاسلام آن
دیار بود. وی از شعرای قرن نهم هجری است.
آذر بیگدلی مؤلف تذکرهٔ آتشکده مثنوی به نام
مخزن الانوار که به تقلید مخزن الاسرار نظامی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ شِ ] (اِخ) (شیخ...) احمدبن
ابراهیم بن مصطفی الهاشمی. در سال ۱۲۹۵
هـ . ق. در قاهره به دنیا آمد. وی از شاگردان
محمد عبده است. و مدتها سرپرست تعلیماتی
و بازرس مدارس انگلیسی «ویکتوریا» را در
قاهره عهده دار ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ شِ ] (اِخ) (مولانا...) متخلص به
خاموشی شاعر قرن نهم هجری. رجوع به
خاموشی شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ شِ ] (اِخ) سیدعلی. از شعرای
لطیف طبع قرن نهم هجری است. امیر علیشیر
نوائی در کتاب مجالس النفائس از وی یاد
کرده و دربارهٔ وی چنین مینویسد: سیدی
صحیح النسب و الحسب است، و در ملازمت
میرزا عبداللطیف به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ شِ ] (اِخ) سیدمحمد ترکی
برسوی. از شعرای ترک و دیوانی به ترکی
دارد. و در «زبدةالاشعار» که خلاصهٔ اشعار
پانصد تن از شعرای ترک دارد بیست و نه بیت
از منتخب اشعار او آمده است. (کشف الظنون
ج ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ شِ ] (اِخ) عباس بن محمدعلی بن
عبداللََّه بن عباس، مکنی به ابوالفضل. برادر
سفاح و منصور خلیفهٔ عباسی است. منصور،
ولایت دمشق و همه شهرهای شام را به او
واگذار کرد و در زمان هارون الرشید به امارت
الجزیره رسید. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ شِ ] (اِخ) عبداللََّه. در زمان هادی
خلیفهٔ عباسی میزیست. وی از معاصرین
عبداللََّه بن مقفع و به زندقه معروف بود. صاحب
تاریخ گزیده وی را از کسانی میداند که اقدام
به انشاء نقیض قرآن کردند. عبارت تاریخ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ شِ ] (اِخ) عبداللََّه بن اسماعیل. از
امرای بنی عباس در قرن چهارم هجری که به
زهد و پارسائی معروف بود. وی رساله ای به
دوستش عبدالمسیح بن اسحاق الکندی که
نصرانی متعصبی بود، نوشت و ضمن آن وی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ شِ ] (اِخ) عبداللََّه بن حارث بن
نوفل هاشمی قرشی. رجوع به عبداللََّه بن
حارث... شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ شِ ] (اِخ) عبداللََّه بن علی بن
عبداللََّه بن العباس الهاشمی العباسی. عم
ابوجعفر منصور خلیفهٔ عباسی است. در سال
۱۰۳ هـ . ق. به دنیا آمد. و در سنهٔ ۱۴۷ هـ . ق. به
فرمان منصور خلیفه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ شِ ] (اِخ) عبداللََّه بن محمد (ابن
الحنفیة)بن علی بن ابیطالب، مکنی به
ابوهاشم. رجوع به ابوهاشم عبداللََّه بن محمد...
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ شِ ] (اِخ) عیسی بن عبداللََّه بن
عباس الهاشمی. از علمای دورهٔ عباسی است.
وی عم سفاح و منصور و مردی زاهد و ناسک
بود و از کارها و مشاغل سلطنتی کناره گیری
کرد. در مدینه به سال ۸۳ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ شِ ] (اِخ) قاضی ابوعمرو،
قاسم بن جعفربن عبدالواحد... الهاشمی.
محدث کثیرالروایه، وی اهل بصره و فاضل و
امین و ثقه بود. از ابوالحسن علی بن اسحاق
البحتری و عبدالغافربن سلامة الحمصی و جز
آنان حدیث شنید. ابوبکر احمدبن علی بن
ثابت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ شِ ] (اِخ) قاضی عبداللََّه. از
نزدیکان القائم بامراللََّه بیست و ششمین خلیفهٔ
عباسی بود. خلیفه، وی را به رسالت نزد
طغرل بیگ اولین پادشاه سلجوقی به ایران
فرستاد. (تاریخ گزیده ص ۳۵۴).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ شِ ] (اِخ) مأمون بن شریف...
العباسی القرشی، مکنی به ابومحمد. واعظ
فصیح، در ۵۶۰ هـ . ق. در بغداد متولد شد و به
سال ۶۳۳ هـ . ق. در همان شهر درگذشت. وی
نظمی نیکو و نثری شیوا داشت. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ شِ ] (اِخ) محمدبن احمدبن ابی
موسی الهاشمی، مکنی به ابوعلی. قاضی و از
علمای حنبلی بود. در سال ۳۴۵ هـ . ق. در
بغداد به دنیا آمد و در ۴۲۸ در همان شهر
وفات یافت. وی مورد احترام القادرباللََّه و
القائم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ شِ ] (اِخ) محمدبن عبداللََّه بن
محمد، مکنی به ابوالحسن و معروف به
ابن سکرة. رجوع به ابن سکرة شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ شِ ] (اِخ) محمدبن علی بن
حمزةبن الحسن بن عبیداللََّه بن عباس بن
علی بن ابیطالب، مکنی به ابوعبداللََّه. در بغداد
به دنیا آمد. شاعر و راوی و محدث بود.
مرزبانی گفته است که وی اخبار زیادی از
خانواده و بنی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ شِ ] (اِخ) محمدبن علی بن
عبداللََّه بن عباس بن عبدالمطلب الهاشمی
القرشی. پدر سفاح و منصور خلفای عباسی
در سال ۶۲ هـ . ق. در قریه ای به نام حمیمة
واقع در شراة به دنیا آمد. وی اولین ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ شِ ] (اِخ) مغیرةبن الحارث،
مکنی به ابوسفیان. رجوع به ابوسفیان بن
الحارث... شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ شِ ] (اِخ) یاسین حلمی «پاشا»
ابن السید سلماس الهاشمی. از رجال بزرگ
سیاسی عراق در ۱۲۹۹ هـ . ق. در بغداد متولد
شد و در همانجا به تحصیل پرداخت و سپس
برای ادامهٔ تحصیل به برلین رفت و در ...

Arama Ekranı

Site içersinde arama yap.