جریر

The entry is a dictionary list for the word جریر
جریر Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ جَ ] (ع اِ) مهار. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). مهار یا آنچه
بخصوص از پوست تافته شده و بر بینی اسب
و شتر سخت کنند. (از متن اللغة). و منه خلو
بین جریر والجریر ای اترکوا له ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ جَ ] (اِخ) نام موضعی است که در
عصر عبداللََّه بن زیاد در آن جنگی روی داد.
(از معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ جُ رَ ] (اِخ) نام موضعی است
بنزدیک مکه. (از معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ جَ ] (اِخ) از عمال ابومحمد موسی
الهادی خلیفهٔ عباسی است. (از النقود العربیة
ص ۱۲۳).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ جُ رَ ] (اِخ) بنو جریر. از محال بصره
است. و نسبتی بقبیله ای که به آنجا نزول کرده
بود. (از معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ جَ ] (اِخ) یا ابوجریر. بغوی و ابن
منده به این ضبط آورده و آن را محقق ندانسته
و در ضبط درست کلمه حریز با حاء مهمله و
در آخر زای معجمه میباشد. (از الاصابة فی
تمییز الصحابة). و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ جَ ] (اِخ) مکنی به ابوعروة. وی از
روات مجهول الحال بود و سلیمان بن بلال از
او روایت دارد. (از لسان المیزان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ جَ ] (اِخ) ابن ابوعطاء. از روات بود.
ابن عدی از ابن معین نقل میکند که او را
نمی شناسم. (از لسان المیزان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ جَ ] (اِخ) ابن احمدبن ابی داود
. او
این ابیات را از قول یعقوب بن داود انشاء کرد:
طلق الدنیا ثلاثاً
اطلب زوجا سواها
انها زوجة سوء
لاتبالی من اتاها.
رجوع به کتاب الوزراء و الکتاب ص ۱۲۱
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ جَ ] (اِخ) ابن ارقط ... از صحابه بود و
ابن منده از طریق یعلی بن اشدق از او روایت
کرد ولی متروک است. (از الاصابة فی تمییز
الصحابة).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ جَ ] (اِخ) ابن اوس بن حارثه طائی. از
صحابه است. ابوعمر گوید: او با برادر خود
خریم بر پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم وارد شد. و این جریر
همان کسی است که معاویه از وی پرسید،
سید ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ جَ ] (اِخ) ابن بکیرعبسی. از روات
بود و از حذیفه روایت کرد. بخاری حدیث او
را منکر دانسته و دولابی و ابوالعرب او را در
شمار ضعفا آورده اند. (از لسان المیزان ج ۲).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ جَ ] (اِخ) ابن حازم ازدی سمنی.
رئیس فرقهٔ سمنیه از فرق زنادقه است.
پیروان این فرقه ابتدا در هند بظهور رسیدند و
مذهب سمنی گویا اصلاً مستخرج از ادیان
هندی است و آنان به قدمت عالم و تناسخ
ارواح عقیده ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ جَ ] (اِخ)
ابن حازم ایار. از روات و
تابعان است. (از عیون الاخبار ج ۲ ص ۱۶).
در کتب دیگر نیز از قبیل: سیرهٔ عمربن
عبدالعزیز صص ۱۴۶ -۱۵۹ و ص ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ جَ ] (اِخ) ابن حمید ضبی مکنی به
ابوعبداللََّه. تابعی است. (یادداشت مؤلف).
رجوع به ابوعبداللََّه شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ جَ ] (اِخ) ابن زحر عجلی کوفی از
روات است. وی از کسانی است که از
جعفرصادق (ع) روایت میکند و طوسی او را
در رجال الشیعه خود آورده است. (از لسان
المیزان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ جَ ] (اِخ) ابن شراحیل. وی از
حجیةبن عدی روایت کند. ابوحاتم او را
مجهول دانسته است و جراح بن ضحاک از او
روایت دارد. برخی او را «حریز» با حاء مهمله
و در آخر آن زاء معجمه ضبط کرده اند. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ جَ ] (اِخ) ابن عبدالحمیدبن قرط
ضبیّ از روات بود وی در آبه از قرای اصفهان
بدنیا آمد و در کوفه زیست و در ری
درگذشت. (از کتاب ذکر اخبار اصفهان ج ۱
ص ۲۵۰). شاید این شخص همان جریربن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ جَ ] (اِخ) ابن عبدالحمید کندی. از
روات است. او از اشیاخ مرفوعاً روایت کند
که: «وصیی و خلیفتی فی اهلی و خیر من
اخلف بعدی علی». جوزقانی در کتاب
الاباطیل خود این روایت را از طریق جریر
آورده و گوید: ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ جَ ] (اِخ) ابن عبدالعزیز یا
عبدالمسیح از بنی ضبیعه از طایفهٔ ربیعه ملقب
به متلمس. از شعرای عصر جاهلی و از مردم
بحرین است. وی دایی طرفةبن عبد و ندیم
عمروبن هند پادشاه عراق بود، سپس عمرو را
هجو ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ جَ ] (اِخ) ابن عبداللََّه. او عمر را دید و
ابوسلمة منقری از او روایت کرد. وی مجهول
است ولی ابن حبان او را در زمرهٔ ثقات آورده
است. (از لسان المیزان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ جَ ] (اِخ) ابن عبداللََّه حمیری. ابن
عساکر گوید: او را صحبتی است. رجوع به
الاصابة فی تمییزالصحابة شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ جَ ] (اِخ) ابن عبداللََّه شامی مکنی به
ابوسلیمان. از روات بود. ازدی او را ضعیف
دانسته و گوید: حدیث وی نوشته نشود. (از
لسان المیزان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ جَ ] (اِخ) ابن عبداللََّه بن جابربن
مالک بن نصربن ثعلبةبن جشم بن عوف بن
خزیمةبن حرب بن علی بجلی. از مشاهیر
صحابه و مکنی به ابوعمرو و ابوعبداللََّه است.
در اینکه در چه زمانی اسلام آورد خلاف
است. طبرانی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ جَ ] (اِخ) ابن عطیة. او از شریح
قاضی روایت کند و مجهول است و
عبدالواحدبن زیاد از او روایت دارد. ابن حبان
او را در شمار ثقات آورده است. (از لسان
المیزان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ جَ ] (اِخ) ابن عطیةبن خطفی (نام
خطفی حذیفه است و خطفی لقب او است) بن
بدربن سلمةبن عوف بن کلیب بن یربوع بن
حنظلةبن مالک بن زیدبن مناةبن تمیم بن مربن
ادبن طائجةبن الیاس بن مضربن نزار ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ جَ ] (اِخ) ابن عثمان. از مردم مدینه
بود. ابوعمر و نیز کشی در رجال الشیعه او را
از روات جعفر صادق (ع) شمرده اند. همو
گوید: جریر فقیهی صالح و از همهٔ مردم به علم
مواریث آشناتر بود. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ جَ ] (اِخ) ابن عثمان. از روات بود.
رجوع به عیون الاخبار ج ۲ ص ۳۵۸ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ جَ ] (اِخ) ابن عجلان ازدی. از روات
بود. طوسی در رجال الشیعه او را از روات
جعفر صادق (ع) شمرده است. (از لسان
المیزان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ جَ ] (اِخ) ابن عقبه و ابن عتبه نیز
گفته اند و این صحیح تر است و برخی حریز با
حاء مهمله و در آخر زاء معجمه گفته اند. و
ابوحاتم او را مجهول دانسته است. (لسان
المیزان).
جریر other entries

Arama Ekranı

Site içersinde arama yap.